پیوند من و باباییپیوند من و بابایی، تا این لحظه: 16 سال و 12 روز سن داره
وروجک نیامده من وروجک نیامده من ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

من و وروجکم

بهانه

  سلام مامانی ، قربونت بشم خوبی  عزیز دلم...   یه حس های خوبی دارم مامانی همش فکر میکنم که خیلی نزدیکیم اونقدر که وقتی چشمامو میبندم میبینمت گلم ، صورت گرد تپلی و ناز که زل زدی تو چشم  مامانیت ، قربونت بشم  عزیزکم....   دیروز رفتم سر خاک بابایی(بابا بزرگ) با مامانی باباجونت و زندایی و دایی از بابایی خواستم که زودتر بفرستت پیش خودم ، چون بابایی نزدیک خداست صداشو زودتر از ما میشنوه ، حتما که تا   الان گفته به خدا تا بیای پیش ما...     راستی کمتر از چهار ماه دیگه پسر دایی به دنیا میاد خیلی خوشحالم دوست دارم زود ببینمش ... ...
13 آذر 1391

دعای مادر

سلام عزیزکم مامان خوبی گلم ، پنج  شنبه شب مامانی پیشم موند  شب و با هم خوابیدیم تا نزدیکای صبح حرف زدیم و قتی حرف شما اومد پیش مامانی میگفت که باید تحملمو ببرم بالا و هی مثال میزد فلانی ببین که چند سال منتظر و فلانی ببین  این مشکلو  داره  و منتظر و    یهویی حالم منقلب شد و شروع کردم به گریه کردن  ،  و مامانی خیلی ناراحت شد  منو در آغوشش گرفت  و از ته دلش برام دعا کرد که منم  مادر بشم  ، خدایا دعای مادرم و مستجاب کن الهی آمین .... الان خیلی ناراحتم که  مامانم و ناراحت کردم ، گناه داشت می افته تو فکر کاش جلو ی  اشکامو  میگرفتم ولی اصلا دست خودم نبود همین جوری ...
13 آذر 1391

نا شکر نیستم

خدای  من از همه چیزای خوبی که به من دادی   شکرت    خدای مهربونم ، شکـــــر    شــــکـــــــــرت خدا جونم  ده هزار بار شکر
8 آذر 1391

صدامو میشنوی ؟؟؟؟؟؟؟؟

وای چرا دلم اروم  نمیشه  حالم خوب نمیشه   دارم خفه میشم  دلم گرفتست  دنبال روزنه امیدم  تا نور ببینم خدا داره از همه طرف تحت فشارم میذاره  آی خدای من اخه چرا ، چرا  کارای خونمونم جور نشد  نی نی  هم که جور نمیشه  خستم  اینقدر که هوار کشیدم  و گریه کردم خستم  دیگه امیدم از دست میدم دارم مطمئن میشم که خدا نه صدامو میشنوه و  نه منو میبینه    داره از هر طرف یه موج منفی میاد  ،  آخ  خدای من آخـــــــــــه چرا  .... بازم من از داشته هایم که به من عنایت کردی  ممنونم و شاکر خدایا هزاران باااااااااااااااااااااااااااااااااارررر شکـــــــــ...
7 آذر 1391

وای که هنوزم دلم گرفتس

اه خدای من کجایی یه گوشه نگاهی هم به ما کن ....   وای امام حسینم  دلم برای  اون روزایی که داشتی ، آتیش میگیره  چی کشیدی اخه چقدر درد کشیدی وای  دلم گرفتست..... ...
2 آذر 1391